چرخش کالا ها
چرخش پست ها
تاریخچه ای کوتاه از مسجد
-
نوشته شده توسط
spuser
- 0 دیدگاه ها
مسجد جامع خرمشهر یکی از تنها ساختمانهایی بود که در این شهر، پس از بازپسگیری به صورت نیمه سالم باقی مانده بود و همچنین چون این مسجد در زمان مقاومت [قبل از اشغال] مرکز فرماندهی و تدارکات و گردهمایی مدافعان شهر بود، لقب نماد مقاومت را به خود گرفت که در حال حاضر نیز بین بازماندگان جنگ و علاقمندان به تاریخ جنگ ایران و عراق به همین عنوان شناخته میشود.
مسجدجامع خرمشهر سیهزارمین اثر تاریخی ایران است که در سال 1390، در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
دو گلدسته و دو گنبد کوچک و بزرگ با 120 سال قدمت را در دل خود جای داده است، شاید 770 مترمربع کاشیکاری معرق نیز شاخصهی خاصی برای هر بنای تاریخی باشد، اما وقتی قرار باشد، یک اثر بخشی از هویت، تاریخ، تمدن و مقاومت یک کشور محسوب شود، هر بنایی نمیتواند جای «مسجدجامع خرمشهر» را بگیرد.
این مسجد قدیمی که با نمای آجریاش که حالا جزیی از تاریخ این شهر است، از قدیم یکی از مراکز اصلی شهر خرمشهر بود، در آن زمان، در ورودی بازار بزرگ اصناف قرار داشت و محل تردد مردم از صحن مسجد بود. به همین دلیل، بعدها تغییری در ساختوساز آن رخ داد و در سال 1348، قطعه زمینی از ضلع غربی به مسجد اضافه و بهصورت کنونی تجدید بنا شد.
مسجدجامع خرمشهر یکی از تنها ساختمانهایی بود که پس از بازپسگیری شهر از عراقیها بهصورت نیمهسالم باقی مانده بود. این بنای تاریخی چون در زمان مقاومت و قبل از اشغال شهر، جایی برای فرماندهی، تدارکات و گردهمایی مدافعان شهر بود، لقب نماد مقاومت را به خود گرفت، حتی حالا نیز بین بازماندگان جنگ به همین نام شناخته میشود.
این مسجد که حالا سمبل مقاومت در «خرمشهر» است، در مدت 35 روز مقاومت مردم، ستاد مردمی، مرکز تبادل اخبار، اورژانس مجروحان و محل نگهداری موقت شهدا بوده است. این بنای تاریخی یادآور شهدایی مانند «محمد جهانآرا»، «بهروز مرادی»، «بهنام محمدی» و «محمد دشتی» است.
بنایی مشابه این مسجد تاریخی، در باغ – موزه دفاع مقدس در تهران، اتوبان حقانی، جنب پارک طالقانی ساخته شده است.
نقش تاریخی مسجد جامع خرمشهر چیست؟
-
نوشته شده توسط
spuser
- 2 دیدگاه ها
به گزارش مشرق، مسجد جامع خرمشهر نقش بیبدیلی در حماسهآفرینی مردم ایران در پهنهای به نام دفاع مقدس داشت. این مسجد که در زمان شروع جنگ حدود یک قرن از احداثش میگذشت، در لحظه به لحظه مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر و سپس آزادسازی آن، نمادی از ایستادگی و حماسهآفرینی رزمندگان ایران اسلامی به شمار میرفت. چنانچه شهید آوینی در تشریح جایگاه این مسجد گفته بود: «مسجد جامع قلب شهر بود که میتپید و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود… مسجد جامع همه خرمشهر بود.» در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر، در گفتگو با چند رزمنده دفاع مقدس نگاهی به نقش مسجد جامع در موضوع خرمشهر میاندازیم.
سال ۱۲۵۰
شاید در سال ۱۲۵۰ هجری شمسی، زمانی که تعدادی از بازاریها و معتمدان خرمشهری تصمیم گرفتند مسجد بزرگی را در شهرشان بسازند، هرگز تصور نمیکردند صد سال بعد، این مسجد تبدیل به نماد مقاومت یک ملت در برابر اشغالگرانی شود که قصد داشتند خرمشهر و خوزستان را ضمیمه خاک خودشان بکنند.
پس از احداث مسجد جامع در جوار بازار خرمشهر، این مسجد مثل خیلی از اماکن مذهبی در تاریخ معاصر کشورمان، محل رفت و آمد مردمی شد که بسیاری از امور سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی خود را در سنگر مسجد انجام میدادند. چنانچه در اواسط قرن چهاردهم هجری که مردم ایران گوش به فرمان امام خمینی (ره) تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را کنار زدند و جمهوری اسلامی ایران را بنا نهادند، جوانان خرمشهری از مسجد جامع به عنوان یکی از کانونهای اصلی اشاعه انقلاب و مبارزه با رژیم طاغوت بهره میبردند.
اولین شهید
رضا خدری از روزنامهنگاران باسابقه خوزستانی میگوید: «مسجد جامع خرمشهر از اماکنی بود که هستههای اولیه مبارزات انقلابی در آنجا شکل گرفت. این مسجد از وجود روحانیون بنامی، چون آیتالله موسوی بهره میبرد که از حدود دو دهه قبل امام جماعت مسجد جامع را برعهده داشت و در دوران انقلاب هم از طریق این مسجد اقدام به روشنگری افکار عمومی علیه رژیم طاغوت میکرد. وجود شخصی، چون آیتالله موسوی و جوانهایی که حول محور روحانیت فعالیت میکردند، مسجد جامع را به کانون اصلی انقلاب در خرمشهر تبدیل کرده بود. اتفاقاً اولین شهید انقلاب در خرمشهر هم درست در مقابل این مسجد گلوله خورد و به شهادت رسید. «شهناز محمدی» جوانی بود که در هنگام تظاهرات انقلابی، مقابل مسجد جامع شهید شد. زمانی که دیوارهای این مسجد سرخی خون اولین شهید خرمشهر را روی خود احساس کرد، کمتر کسی فکرش را میکرد که دو سال بعد، محیط این مسجد پر از ابدان مطهر شهدا شود و سرخی خونشان، دیوارها و صحن و سرای ملکوتی آن را مزین کنند.»
حوادث بزرگتر
بعد از پیروزی انقلاب، مسجد جامع محل آمد و شد چهرههای انقلابی متعددی بود که در پی بالا گرفتن فتنه خلق عرب، به این شهر میآمدند تا علیه ضدانقلاب و منافقین، اقدام به روشنگری کنند. شهید بهشتی نیز به عنوان یکی از اولین چهرههای انقلابی به خرمشهر آمد و در مسجد جامع سخنرانی کرد. یکی از اهالی خرمشهر میگوید: «روزی که شهید بهشتی سخنرانی میکرد، من به همراه تعدادی از جوانهای خرمشهری مقابل در مسجد جامع ایستاده بودیم و به جمعیتی نگاه میکردیم که برای سخنرانی آقای بهشتی درون مسجد جمع شده بودند. در همین حین، چند نفر ضدانقلاب نارنجکی را از روی دیوار پشتی مسجد به داخل حیاط آن انداختند. آن روز، چون صحن مسجد پر بود، باقی مانده جمعیت در حیاط تجمع کرده بودند. به همین خاطر نارنجک آن فرد ضدانقلاب باعث شهادت و مجروحیت تعدادی از مردم بیگناه شد.»
به دنبال این حادثه تروریستی، مسجد جامع میرفت تا خودش را آماده حادثه بزرگتری کند که کمی بعد، با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رقم خورد. در این حادثه بزرگ، جوانهای خرمشهری از سنگر مسجد جامع حماسهها آفریدند و دشمن را روزها پشت دروازههای شهر نگه داشتند.
همه خرمشهر
جانباز برامزاده یکی از رزمندگان خرمشهری میگوید: «وقتی دشمن به شهر ما حمله کرد، خیلی از مردم و نهادهای دولتی از شهر فرار کردند. در خلأ این نهادها، مسجد جامع هم نقش بیمارستان را ایفا میکرد، هم نقش یک پایگاه نظامی را و هم نقش پشتیبانی از جنگ و باقیمانده مردم را. آن روزها مسجد جامع پناه و مأوای مردمی شده بود که نتوانسته بودند شهر را ترک کنند و هر یک در گوشهای از این مسجد بیتوته کرده بودند. من خودم شاهد حضور کودکانی بودم که هر یک بنا به دلایلی از خانوادههایشان دور افتاده بودند و به مسجد پناه آورده بودند. آن روزها تشنگی این بچهها، آدم را یاد مظلومیت اباعبدالله (ع) در عاشورای حسینی میانداخت. علاوه بر غیرنظامیها، رزمندهها هم در مسجد جامع تجهیز و تجدید قوا میشدند و به مصاف دشمن میرفتند. یا وقتی از نبرد با دشمن فارغ میشدند، به این مسجد پناه میآوردند و اینجا استراحت میکردند.»
آن طور که برامزاده میگوید مسجد جامع از سنگرهای اصلی شهر بود که تا آخرین لحظات مقاومت خرمشهر، ایستادگی کرد و هر لحظه که حلقه محاصره دشمن تنگ و تنگتر میشد، مدافعان شهر حول محور این مسجد میجنگیدند و دشمن را متوقف میکردند. مادامی که مسجد جامع سقوط نکرده بود، هیچکس سقوط شهر را باور نمیکرد.
غروب چهارم آبان
یکی از رزمندگان خرمشهری میگوید: «از ۲۴ مهر ۱۳۵۹ به بعد، خرمشهر لقب خونینشهر گرفت. در این روز دشمن یک سری بمباران و حملات وحشیانهای انجام داد که منجر به شهادت تعداد زیادی از مدافعان شهر شد. شیخ شریف قنوتی نیز در همین روز به شهادت رسید. از ۲۴ مهر به بعد، اوضاع شهر واقعاً بغرنج شده بود. لحظه به لحظه حلقه محاصره دشمن تنگ و تنگتر میشد. در این میان، مسجد جامع، سنگر و پایگاه اصلی رزمندهها به شمار میرفت. تا گنبد و گلدستههای این مسجد قد برافراشته بود، دشمن هرگز به خود اجازه نمیداد از فتح کامل شهر سخن بگوید. مسجد جامع آخرین دژ دفاعی رزمندهها بود که تا لحظه آخر مقاومت کرد.»
غروب چهارم آبان، شهید جهانآرا باقی مانده مدافعان شهر را فراخواند تا از کارون عبور کنند و خود را به کوتشیخ برسانند. کوتشیخ، بخش جنوبی شهر و متصل به آبادان بود. آن روز مسجد جامع برای آخرین بار شاهد قدوم رزمندههایی بود که ۳۴ روز تمام با دستهای خالی، در برابر ادوات زرهی دشمن ایستادگی کرده بودند. گلدستههای این مسجد در آن غروب دلگیر، از یک سو شاهد گریه رزمندههایی بود که در آن سوی کارون در حسرت اشغال شهرشان میسوختند و در این سو نیز، صدای پای متجاوزانی شنیده میشد که خود را آماده ورود به صحن و سرای این مسجد میکردند تا با تصرف آخرین دژ دفاعی رزمندگان ایرانی، فتح خرمشهر را جشن بگیرند.
سوم خرداد ۶۱
۱۹ ماه بعد، چندین هزار نفر از جوانان ایرانی از گوشه و کنار کشور جمع شدند تا خرمشهر را آزاد کنند. هر رزمندهای که قدم به این آوردگاه سخت میگذاشت، به نیت زیارت مسجد جامع، رخت رزم بر تن و پوتین به پا میکرد. با چنین شوقی بود که وقتی در سوم خرداد ۱۳۶۱، باقیمانده نظامیان دشمن فوج فوج خود را تسلیم قوای اسلام کردند، بسیاری از رزمندهها سراسیمه و هیجانزده خودشان را به مسجد جامع رساندند.
یکی از رزمندگان حاضر در عملیات الی بیتالمقدس میگوید: «مسجد جامع نه فقط برای رزمندههای خرمشهری که برای تمام رزمندههای ایرانی حالت معنوی خاصی داشت. روزی که دروازههای خرمشهر با فتح و پیروزی گشوده شد، هنوز تکتیراندازهای دشمن در گوشه و کنار کمین گرفته بودند، اما هیچ کس به آنها توجه نداشت و همه با شوق و اشک به طرف مسجد جامع میدویدند. عجیب بود که در اولین ساعات آزادسازی شهر، تعدادی از مردم غیرنظامی هم خودشان را به شهر رسانده بودند و کنار رزمندهها به سمت مسجد جامع میدویدند.»
صبح روز سوم خرداد ۱۳۶۱ دروازههای خرمشهر به روی رزمندههای ایرانی گشوده شد. هر کس قدم در شهر میگذاشت، به طرف مسجد جامع میدوید. تنها چند ساعت تا اذان ظهر باقی مانده بود. در همین زمان کم، تعداد قابل توجهی از رزمندهها دست به دست هم دادند تا غبار و ویرانی را از صحن و حیاط مسجد بزدایند و نماز تاریخی ظهر سوم خرداد ۱۳۶۱ را برگزار کنند.
سردار سواریان از رزمندگان خرمشهری میگوید: «روز فتح خرمشهر من به جای آنکه به طرف خانهمان بروم، به سمت مسجد جامع دویدم. دوست داشتم این مسجد را که ۱۹ ماه قبل و در زمان مقاومت شهر، مهمترین سنگر ما محسوب میشد دوباره از نزدیک ببینم. آنجا دیگر برای ما تنها یک مسجد نبود، نمادی از وعده نصرت الهی بود که اکنون با آزادسازی خرمشهر محقق شده بود. ما در حالی به طرف مسجد جامع میدویدیم که بسیاری از کوچهها و معابر شهر آلوده به مینهای دشمن بود، اما رزمندهها بدون توجه به این مسائل، به سمت مسجد جامع میدویدند تا هرچه زودتر خودشان را به این مکان ملکوتی برسانند.»
در طول اشغال ۱۹ ماهه خرمشهر، بخشی از گنبد و گلدستههای مسجد جامع ویران شده بود. شاهدان عینی میگویند خاک و نخالههای زیادی هم در صحن مسجد وجود داشت که با کمک رزمندهها، به خارج از مسجد انتقال داده شد. سپس با آوردن آب از رودخانه کارون، به سرعت صحن مسجد آب و جارو شد تا برای نماز جماعت تاریخی آن روز آماده شود.
جانباز یازع از رزمندگان حاضر در آن روز میگوید: «واقعاً عجیب بود که رزمندهها چطور توانستند در آن مدت کم، صحن مسجد را آماده نماز کنند. در این فاصله، آیتالله جمی، امام جمعه آبادان هم خودش را به خرمشهر رساند و برای نماز به ایشان اقتدا کردیم. نماز باشکوه آن روز تاریخی و تکرارناشدنی بود.»
منبع: روزنامه جوان
قلب تپندة شهر (مسجد جامع خرمشهر)
-
نوشته شده توسط
spuser
- 0 دیدگاه ها
«مساجد سنگر است.» جملة به یاد ماندنی امام راحل است که دارای عقبة فرهنگی و سیاسی است. آقای ابوترابی را که می شناسید؟ او هم گفته بود: «اگر مسجد سنگر است، مسجد جامع خرمشهر سنگر تمام سنگرها است.»
خرمشهر زیر آتش بود و رزمندگان ایرانی که از شهر دفاع می کردند. در حقیقت از تمام ایران دفاع می کردند. تمام راه ها هم به مسجد جامع ختم می شد. آنجا قلب تپنده شهر بود. عراقی ها که حمله کردند. مسجد جامع شد مرکز برنامه ریزی های مقاومت خرمشهر، نه، بگو مرکز تمام ایران! سلاح ها را جمع کرده بودند در مسجد جامع، و مردم، حتی زن ها، می آمدند شناسنامه شان را می دادند، سلاح تحویل می گرفتند. هر کس سلاح، مهمات و آب و غذا می خواست، به مسجد جامع می رفت. هر واحد که نیاز به نیرو داشت، از مسجد جامع کمک می گرفت. هماهنگی بین نیروها و پایگاه ها از طریق مسجد جامع انجام می شد. در مسجد زن ها و دخترها به پخت و پز مشغول بودند و جیره جنگی آماده می کردند تا مدافعان خسته شهر را یاری کنند. هر کسی مجروح می شد، می بردندش مسجد جامع. شهدا را هم از آنجا می بردند به جنت آباد و تند و تند دفن می کردند.
مسجد جامع محل استراحت بچه ها بود. فقط در مسجد می شد شب ها را گرد آمد و استراحت کرد. دشمن اول نمی دانست بچه ها کجا جمع می شوند، اما رادیو آن قدر گیج بازی در آورد که عراقی ها جای بچه ها را فهمیدند. دیگر مسجد جامع هم زیر آتش خمپاره بود.
دشمن فهمیده بود که مسجد جامع قلب مقاومت است. و باید به هر قیمتی این مقاومت شکسته شود. یک گلوله توپ، دوازدهم مهر گنبد مسجد را شکافت و در شبستان فرود آمد. خیلی ها شهید و مجروح شدند. اما مسجد به خون نشسته تا 45 روز دیگر نیز سرپا و محکم ایستاده بود.
عراقی ها داشتند به مسجد نزدیک می شدند. باید مسجد خالی می شد و بچه ها می رفتند به آبادان و یا به یک جای امن تر. با این همه، باز هم چند نفر از زن ها و دخترها ماندند، نمی رفتند. می گفتند هر وقت همه رفتند، ما هم می رویم. اسلحه می خواستند که بجنگند! خمپاره بعدی درست خورد وسط حیاط.
گنبد سوراخ شد. نور روز آمد توی شبستان مسجد. گرد و خاک تمام مسجد را پر کرد. دیگر مسجد روشن روشن بود.
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود. مادری بود که فرزندان خویش را زیر بال و پر گرفته بود و در بی پناهی پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نیز که خرمشهر به اشغال متجاوزان درآمد، و مدافعان ناگزیر شدند که به آن سوی شط خرمشهر کوچ کنند، باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزویی بود که جز در بازپس گیری شهر برآورده نمی شد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود. همة ایران، مسجد جامع با تمام جراحاتش ایستاد تا اسطوره مقاومت مردم باشد تا روزی بار دیگر نوای نماز و صدای مناجات فرزندانش را بشوند.
سوم خرداد 61 خرمشهر، شهر خون، آزاد شد. رزمندگان داخل شهر شدند. مسجد جامع خوشحال بود! که فرزندانش را در آغوش می گرفت. رزمنده ها در و دیوار مسجد را می بوسیدند و گوشه ای ایستادند برای نماز، نماز شکر!
گرفتی چرا مسجد جامع خرمشهر، سنگر تمام مسجدهاست؟
و چه زیباست نماز خواندن در «مسجدی که سنگر است» و آن هم سنگری که «سنگر تمام سنگرها است».
نمونه پست 6
-
نوشته شده توسط
spuser
- 0 دیدگاه ها
سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس از صنعت چاپ و با سرورپارس از سرورپارس گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
کتابهای زیادی در شصت و سه درصد سرورپارس ، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی خصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می توان امید داشت که تمام و سرورپارس موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی سرورپارس اصلی و سرورپارس سوالات پیوسته اهل دنیای موجود سرورپارس اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
سرورپارس به عنوان پدیده ای نو در خدمات وب و طراحی و توسعه برترین گزینه برای اشخاصی میباشد که نیاز به یک سایت پرقدرت و تکامل یافته با هزینه محدودی میباشند.این سایت به گونه ای عمل سرورپارس که شما میتوانید با اشتراک های روز شمار صاحب بینهایت قالب و افزونه تست شده و استاندارد باشید.
چرخش ها
تاریخچه ای کوتاه از مسجد
-
نوشته شده توسط
spuser
- 0 دیدگاه ها
مسجد جامع خرمشهر یکی از تنها ساختمانهایی بود که در این شهر، پس از بازپسگیری به صورت نیمه سالم باقی مانده بود و همچنین چون این مسجد در زمان مقاومت [قبل از اشغال] مرکز فرماندهی و تدارکات و گردهمایی مدافعان شهر بود، لقب نماد مقاومت را به خود گرفت که در حال حاضر نیز بین بازماندگان جنگ و علاقمندان به تاریخ جنگ ایران و عراق به همین عنوان شناخته میشود.
مسجدجامع خرمشهر سیهزارمین اثر تاریخی ایران است که در سال 1390، در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
دو گلدسته و دو گنبد کوچک و بزرگ با 120 سال قدمت را در دل خود جای داده است، شاید 770 مترمربع کاشیکاری معرق نیز شاخصهی خاصی برای هر بنای تاریخی باشد، اما وقتی قرار باشد، یک اثر بخشی از هویت، تاریخ، تمدن و مقاومت یک کشور محسوب شود، هر بنایی نمیتواند جای «مسجدجامع خرمشهر» را بگیرد.
این مسجد قدیمی که با نمای آجریاش که حالا جزیی از تاریخ این شهر است، از قدیم یکی از مراکز اصلی شهر خرمشهر بود، در آن زمان، در ورودی بازار بزرگ اصناف قرار داشت و محل تردد مردم از صحن مسجد بود. به همین دلیل، بعدها تغییری در ساختوساز آن رخ داد و در سال 1348، قطعه زمینی از ضلع غربی به مسجد اضافه و بهصورت کنونی تجدید بنا شد.
مسجدجامع خرمشهر یکی از تنها ساختمانهایی بود که پس از بازپسگیری شهر از عراقیها بهصورت نیمهسالم باقی مانده بود. این بنای تاریخی چون در زمان مقاومت و قبل از اشغال شهر، جایی برای فرماندهی، تدارکات و گردهمایی مدافعان شهر بود، لقب نماد مقاومت را به خود گرفت، حتی حالا نیز بین بازماندگان جنگ به همین نام شناخته میشود.
این مسجد که حالا سمبل مقاومت در «خرمشهر» است، در مدت 35 روز مقاومت مردم، ستاد مردمی، مرکز تبادل اخبار، اورژانس مجروحان و محل نگهداری موقت شهدا بوده است. این بنای تاریخی یادآور شهدایی مانند «محمد جهانآرا»، «بهروز مرادی»، «بهنام محمدی» و «محمد دشتی» است.
بنایی مشابه این مسجد تاریخی، در باغ – موزه دفاع مقدس در تهران، اتوبان حقانی، جنب پارک طالقانی ساخته شده است.
نقش تاریخی مسجد جامع خرمشهر چیست؟
-
نوشته شده توسط
spuser
- 2 دیدگاه ها
به گزارش مشرق، مسجد جامع خرمشهر نقش بیبدیلی در حماسهآفرینی مردم ایران در پهنهای به نام دفاع مقدس داشت. این مسجد که در زمان شروع جنگ حدود یک قرن از احداثش میگذشت، در لحظه به لحظه مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر و سپس آزادسازی آن، نمادی از ایستادگی و حماسهآفرینی رزمندگان ایران اسلامی به شمار میرفت. چنانچه شهید آوینی در تشریح جایگاه این مسجد گفته بود: «مسجد جامع قلب شهر بود که میتپید و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود… مسجد جامع همه خرمشهر بود.» در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر، در گفتگو با چند رزمنده دفاع مقدس نگاهی به نقش مسجد جامع در موضوع خرمشهر میاندازیم.
سال ۱۲۵۰
شاید در سال ۱۲۵۰ هجری شمسی، زمانی که تعدادی از بازاریها و معتمدان خرمشهری تصمیم گرفتند مسجد بزرگی را در شهرشان بسازند، هرگز تصور نمیکردند صد سال بعد، این مسجد تبدیل به نماد مقاومت یک ملت در برابر اشغالگرانی شود که قصد داشتند خرمشهر و خوزستان را ضمیمه خاک خودشان بکنند.
پس از احداث مسجد جامع در جوار بازار خرمشهر، این مسجد مثل خیلی از اماکن مذهبی در تاریخ معاصر کشورمان، محل رفت و آمد مردمی شد که بسیاری از امور سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی خود را در سنگر مسجد انجام میدادند. چنانچه در اواسط قرن چهاردهم هجری که مردم ایران گوش به فرمان امام خمینی (ره) تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را کنار زدند و جمهوری اسلامی ایران را بنا نهادند، جوانان خرمشهری از مسجد جامع به عنوان یکی از کانونهای اصلی اشاعه انقلاب و مبارزه با رژیم طاغوت بهره میبردند.
اولین شهید
رضا خدری از روزنامهنگاران باسابقه خوزستانی میگوید: «مسجد جامع خرمشهر از اماکنی بود که هستههای اولیه مبارزات انقلابی در آنجا شکل گرفت. این مسجد از وجود روحانیون بنامی، چون آیتالله موسوی بهره میبرد که از حدود دو دهه قبل امام جماعت مسجد جامع را برعهده داشت و در دوران انقلاب هم از طریق این مسجد اقدام به روشنگری افکار عمومی علیه رژیم طاغوت میکرد. وجود شخصی، چون آیتالله موسوی و جوانهایی که حول محور روحانیت فعالیت میکردند، مسجد جامع را به کانون اصلی انقلاب در خرمشهر تبدیل کرده بود. اتفاقاً اولین شهید انقلاب در خرمشهر هم درست در مقابل این مسجد گلوله خورد و به شهادت رسید. «شهناز محمدی» جوانی بود که در هنگام تظاهرات انقلابی، مقابل مسجد جامع شهید شد. زمانی که دیوارهای این مسجد سرخی خون اولین شهید خرمشهر را روی خود احساس کرد، کمتر کسی فکرش را میکرد که دو سال بعد، محیط این مسجد پر از ابدان مطهر شهدا شود و سرخی خونشان، دیوارها و صحن و سرای ملکوتی آن را مزین کنند.»
حوادث بزرگتر
بعد از پیروزی انقلاب، مسجد جامع محل آمد و شد چهرههای انقلابی متعددی بود که در پی بالا گرفتن فتنه خلق عرب، به این شهر میآمدند تا علیه ضدانقلاب و منافقین، اقدام به روشنگری کنند. شهید بهشتی نیز به عنوان یکی از اولین چهرههای انقلابی به خرمشهر آمد و در مسجد جامع سخنرانی کرد. یکی از اهالی خرمشهر میگوید: «روزی که شهید بهشتی سخنرانی میکرد، من به همراه تعدادی از جوانهای خرمشهری مقابل در مسجد جامع ایستاده بودیم و به جمعیتی نگاه میکردیم که برای سخنرانی آقای بهشتی درون مسجد جمع شده بودند. در همین حین، چند نفر ضدانقلاب نارنجکی را از روی دیوار پشتی مسجد به داخل حیاط آن انداختند. آن روز، چون صحن مسجد پر بود، باقی مانده جمعیت در حیاط تجمع کرده بودند. به همین خاطر نارنجک آن فرد ضدانقلاب باعث شهادت و مجروحیت تعدادی از مردم بیگناه شد.»
به دنبال این حادثه تروریستی، مسجد جامع میرفت تا خودش را آماده حادثه بزرگتری کند که کمی بعد، با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رقم خورد. در این حادثه بزرگ، جوانهای خرمشهری از سنگر مسجد جامع حماسهها آفریدند و دشمن را روزها پشت دروازههای شهر نگه داشتند.
همه خرمشهر
جانباز برامزاده یکی از رزمندگان خرمشهری میگوید: «وقتی دشمن به شهر ما حمله کرد، خیلی از مردم و نهادهای دولتی از شهر فرار کردند. در خلأ این نهادها، مسجد جامع هم نقش بیمارستان را ایفا میکرد، هم نقش یک پایگاه نظامی را و هم نقش پشتیبانی از جنگ و باقیمانده مردم را. آن روزها مسجد جامع پناه و مأوای مردمی شده بود که نتوانسته بودند شهر را ترک کنند و هر یک در گوشهای از این مسجد بیتوته کرده بودند. من خودم شاهد حضور کودکانی بودم که هر یک بنا به دلایلی از خانوادههایشان دور افتاده بودند و به مسجد پناه آورده بودند. آن روزها تشنگی این بچهها، آدم را یاد مظلومیت اباعبدالله (ع) در عاشورای حسینی میانداخت. علاوه بر غیرنظامیها، رزمندهها هم در مسجد جامع تجهیز و تجدید قوا میشدند و به مصاف دشمن میرفتند. یا وقتی از نبرد با دشمن فارغ میشدند، به این مسجد پناه میآوردند و اینجا استراحت میکردند.»
آن طور که برامزاده میگوید مسجد جامع از سنگرهای اصلی شهر بود که تا آخرین لحظات مقاومت خرمشهر، ایستادگی کرد و هر لحظه که حلقه محاصره دشمن تنگ و تنگتر میشد، مدافعان شهر حول محور این مسجد میجنگیدند و دشمن را متوقف میکردند. مادامی که مسجد جامع سقوط نکرده بود، هیچکس سقوط شهر را باور نمیکرد.
غروب چهارم آبان
یکی از رزمندگان خرمشهری میگوید: «از ۲۴ مهر ۱۳۵۹ به بعد، خرمشهر لقب خونینشهر گرفت. در این روز دشمن یک سری بمباران و حملات وحشیانهای انجام داد که منجر به شهادت تعداد زیادی از مدافعان شهر شد. شیخ شریف قنوتی نیز در همین روز به شهادت رسید. از ۲۴ مهر به بعد، اوضاع شهر واقعاً بغرنج شده بود. لحظه به لحظه حلقه محاصره دشمن تنگ و تنگتر میشد. در این میان، مسجد جامع، سنگر و پایگاه اصلی رزمندهها به شمار میرفت. تا گنبد و گلدستههای این مسجد قد برافراشته بود، دشمن هرگز به خود اجازه نمیداد از فتح کامل شهر سخن بگوید. مسجد جامع آخرین دژ دفاعی رزمندهها بود که تا لحظه آخر مقاومت کرد.»
غروب چهارم آبان، شهید جهانآرا باقی مانده مدافعان شهر را فراخواند تا از کارون عبور کنند و خود را به کوتشیخ برسانند. کوتشیخ، بخش جنوبی شهر و متصل به آبادان بود. آن روز مسجد جامع برای آخرین بار شاهد قدوم رزمندههایی بود که ۳۴ روز تمام با دستهای خالی، در برابر ادوات زرهی دشمن ایستادگی کرده بودند. گلدستههای این مسجد در آن غروب دلگیر، از یک سو شاهد گریه رزمندههایی بود که در آن سوی کارون در حسرت اشغال شهرشان میسوختند و در این سو نیز، صدای پای متجاوزانی شنیده میشد که خود را آماده ورود به صحن و سرای این مسجد میکردند تا با تصرف آخرین دژ دفاعی رزمندگان ایرانی، فتح خرمشهر را جشن بگیرند.
سوم خرداد ۶۱
۱۹ ماه بعد، چندین هزار نفر از جوانان ایرانی از گوشه و کنار کشور جمع شدند تا خرمشهر را آزاد کنند. هر رزمندهای که قدم به این آوردگاه سخت میگذاشت، به نیت زیارت مسجد جامع، رخت رزم بر تن و پوتین به پا میکرد. با چنین شوقی بود که وقتی در سوم خرداد ۱۳۶۱، باقیمانده نظامیان دشمن فوج فوج خود را تسلیم قوای اسلام کردند، بسیاری از رزمندهها سراسیمه و هیجانزده خودشان را به مسجد جامع رساندند.
یکی از رزمندگان حاضر در عملیات الی بیتالمقدس میگوید: «مسجد جامع نه فقط برای رزمندههای خرمشهری که برای تمام رزمندههای ایرانی حالت معنوی خاصی داشت. روزی که دروازههای خرمشهر با فتح و پیروزی گشوده شد، هنوز تکتیراندازهای دشمن در گوشه و کنار کمین گرفته بودند، اما هیچ کس به آنها توجه نداشت و همه با شوق و اشک به طرف مسجد جامع میدویدند. عجیب بود که در اولین ساعات آزادسازی شهر، تعدادی از مردم غیرنظامی هم خودشان را به شهر رسانده بودند و کنار رزمندهها به سمت مسجد جامع میدویدند.»
صبح روز سوم خرداد ۱۳۶۱ دروازههای خرمشهر به روی رزمندههای ایرانی گشوده شد. هر کس قدم در شهر میگذاشت، به طرف مسجد جامع میدوید. تنها چند ساعت تا اذان ظهر باقی مانده بود. در همین زمان کم، تعداد قابل توجهی از رزمندهها دست به دست هم دادند تا غبار و ویرانی را از صحن و حیاط مسجد بزدایند و نماز تاریخی ظهر سوم خرداد ۱۳۶۱ را برگزار کنند.
سردار سواریان از رزمندگان خرمشهری میگوید: «روز فتح خرمشهر من به جای آنکه به طرف خانهمان بروم، به سمت مسجد جامع دویدم. دوست داشتم این مسجد را که ۱۹ ماه قبل و در زمان مقاومت شهر، مهمترین سنگر ما محسوب میشد دوباره از نزدیک ببینم. آنجا دیگر برای ما تنها یک مسجد نبود، نمادی از وعده نصرت الهی بود که اکنون با آزادسازی خرمشهر محقق شده بود. ما در حالی به طرف مسجد جامع میدویدیم که بسیاری از کوچهها و معابر شهر آلوده به مینهای دشمن بود، اما رزمندهها بدون توجه به این مسائل، به سمت مسجد جامع میدویدند تا هرچه زودتر خودشان را به این مکان ملکوتی برسانند.»
در طول اشغال ۱۹ ماهه خرمشهر، بخشی از گنبد و گلدستههای مسجد جامع ویران شده بود. شاهدان عینی میگویند خاک و نخالههای زیادی هم در صحن مسجد وجود داشت که با کمک رزمندهها، به خارج از مسجد انتقال داده شد. سپس با آوردن آب از رودخانه کارون، به سرعت صحن مسجد آب و جارو شد تا برای نماز جماعت تاریخی آن روز آماده شود.
جانباز یازع از رزمندگان حاضر در آن روز میگوید: «واقعاً عجیب بود که رزمندهها چطور توانستند در آن مدت کم، صحن مسجد را آماده نماز کنند. در این فاصله، آیتالله جمی، امام جمعه آبادان هم خودش را به خرمشهر رساند و برای نماز به ایشان اقتدا کردیم. نماز باشکوه آن روز تاریخی و تکرارناشدنی بود.»
منبع: روزنامه جوان
قلب تپندة شهر (مسجد جامع خرمشهر)
-
نوشته شده توسط
spuser
- 0 دیدگاه ها
«مساجد سنگر است.» جملة به یاد ماندنی امام راحل است که دارای عقبة فرهنگی و سیاسی است. آقای ابوترابی را که می شناسید؟ او هم گفته بود: «اگر مسجد سنگر است، مسجد جامع خرمشهر سنگر تمام سنگرها است.»
خرمشهر زیر آتش بود و رزمندگان ایرانی که از شهر دفاع می کردند. در حقیقت از تمام ایران دفاع می کردند. تمام راه ها هم به مسجد جامع ختم می شد. آنجا قلب تپنده شهر بود. عراقی ها که حمله کردند. مسجد جامع شد مرکز برنامه ریزی های مقاومت خرمشهر، نه، بگو مرکز تمام ایران! سلاح ها را جمع کرده بودند در مسجد جامع، و مردم، حتی زن ها، می آمدند شناسنامه شان را می دادند، سلاح تحویل می گرفتند. هر کس سلاح، مهمات و آب و غذا می خواست، به مسجد جامع می رفت. هر واحد که نیاز به نیرو داشت، از مسجد جامع کمک می گرفت. هماهنگی بین نیروها و پایگاه ها از طریق مسجد جامع انجام می شد. در مسجد زن ها و دخترها به پخت و پز مشغول بودند و جیره جنگی آماده می کردند تا مدافعان خسته شهر را یاری کنند. هر کسی مجروح می شد، می بردندش مسجد جامع. شهدا را هم از آنجا می بردند به جنت آباد و تند و تند دفن می کردند.
مسجد جامع محل استراحت بچه ها بود. فقط در مسجد می شد شب ها را گرد آمد و استراحت کرد. دشمن اول نمی دانست بچه ها کجا جمع می شوند، اما رادیو آن قدر گیج بازی در آورد که عراقی ها جای بچه ها را فهمیدند. دیگر مسجد جامع هم زیر آتش خمپاره بود.
دشمن فهمیده بود که مسجد جامع قلب مقاومت است. و باید به هر قیمتی این مقاومت شکسته شود. یک گلوله توپ، دوازدهم مهر گنبد مسجد را شکافت و در شبستان فرود آمد. خیلی ها شهید و مجروح شدند. اما مسجد به خون نشسته تا 45 روز دیگر نیز سرپا و محکم ایستاده بود.
عراقی ها داشتند به مسجد نزدیک می شدند. باید مسجد خالی می شد و بچه ها می رفتند به آبادان و یا به یک جای امن تر. با این همه، باز هم چند نفر از زن ها و دخترها ماندند، نمی رفتند. می گفتند هر وقت همه رفتند، ما هم می رویم. اسلحه می خواستند که بجنگند! خمپاره بعدی درست خورد وسط حیاط.
گنبد سوراخ شد. نور روز آمد توی شبستان مسجد. گرد و خاک تمام مسجد را پر کرد. دیگر مسجد روشن روشن بود.
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود. مادری بود که فرزندان خویش را زیر بال و پر گرفته بود و در بی پناهی پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نیز که خرمشهر به اشغال متجاوزان درآمد، و مدافعان ناگزیر شدند که به آن سوی شط خرمشهر کوچ کنند، باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزویی بود که جز در بازپس گیری شهر برآورده نمی شد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود. همة ایران، مسجد جامع با تمام جراحاتش ایستاد تا اسطوره مقاومت مردم باشد تا روزی بار دیگر نوای نماز و صدای مناجات فرزندانش را بشوند.
سوم خرداد 61 خرمشهر، شهر خون، آزاد شد. رزمندگان داخل شهر شدند. مسجد جامع خوشحال بود! که فرزندانش را در آغوش می گرفت. رزمنده ها در و دیوار مسجد را می بوسیدند و گوشه ای ایستادند برای نماز، نماز شکر!
گرفتی چرا مسجد جامع خرمشهر، سنگر تمام مسجدهاست؟
و چه زیباست نماز خواندن در «مسجدی که سنگر است» و آن هم سنگری که «سنگر تمام سنگرها است».
برند ها

استایل پوشش
BACKGROUND
سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
ملت وب ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس

استایل پوشش
BACKGROUND
سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
ملت وب ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس

استایل پوشش
BACKGROUND
سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
ملت وب ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس

استایل پوشش
BACKGROUND
سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
ملت وب ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس

استایل پوشش
BACKGROUND
سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
ملت وب ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس

استایل پوشش
BACKGROUND
سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
ملت وب ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
جعبه اطلاعات
عنوان
Lorem سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
sed do eiusmod tempor.
عنوان
Lorem سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
sed do eiusmod tempor.
عنوان
Lorem سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
sed do eiusmod tempor.
عنوان
Lorem سرورپارس ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی سرورپارس
sed do eiusmod tempor.